در این مدت به مطالعه نسخ خطی و حضور در سخنرانیهای آگوست مولر و ادوارد مهیر در هاله و تئودور نولدکه در استراسبورگ پرداخت. پس از بازگشت به روسیه در سال ۱۸۹۲ به مدت چهار سال در دانشگاه پتربورگ به تدریس پرداخت. بارتولد تا سال ۱۹۰۰ دانشنامه دکتری در تاریخ شرق دریافت کرد و در ۱۹۰۶ به پروفسوری کامل نایل شد که تا پایان عمر در همین مقام باقی ماند. تمامی عمر بارتولد در سن پتربورگ و لنینگراد سپری شد اما بارها به آسیای میانه، قفقاز، اروپای غربی و خاورمیانه سفر کرد. او پس از ۶۱ سال زندگی و با برجای نهادن کارنامهای پربار در امر تحقیق و پژوهش، در ۱۹ اوت ۱۹۳۰ بر اثر بیماری کلیوی در لنینگراد درگذشت.
بارتولد در کنار پژوهش و تدریس به فعالیتهای علمی دیگری نیز پرداخت. او در سال ۱۹۱۰ به عضویت وابسته و در ۱۹۱۳ بهعنوان آکادمیسین آکادمی همایونی علوم در سن پتربورگ انتخاب شد. بارتولد طی سفرهای متعددش سخنرانیهایی در دانشگاههای مسکو، تاشکند، باکو، استانبول و لندن ایراد کرد. علاوه بر این در پارهای نهادها و انجمنهای علمی موقعیتهای مختلفی داشت؛ معاونت و ریاست بخش شرقی انجمن باستانشناسی روسیه، معاونت کمیته روسی بررسی آسیای میانه و شرق، و ریاست هیات مدیره شرقشناسان وابسته به موزه آسیایی ازجمله مهمترین فعالیتهای او بهشمار میرود.
بارتولد، پایهگذار مطالعات تاریخ آسیای میانه
بارتولد اگرچه در حوزهها و رشتههای متنوعی چون تاریخ، باستانشناسی، سکهشناسی، جغرافیای تاریخی، زبان و ادبیات و ادیان به پژوهش پرداخت، اما رشته اصلی و علاقهاش به ویژه تاریخ و جغرافیای آسیای میانه بود. او با زبانهای شرقی آشنایی داشت و در زمینه نسخهشناسی هم آموزشی اساسی دیده بود. به عقیده مینورسکی: «ویژگی اصلی بارتولد آن بود که یک نسخهشناس شرقی نبود که دستی در تاریخ نیز داشت و مورخی بود مجهز به زبانهای شرقی»؛ چرا که او زبانهای فارسی عربی و ترکی را به خوبی میدانست.
بارتولد در زندگینامه خودنوشتش آورده است: «برای من کاملا طبیعی مينمود که یک شرقشناس-مورخ روسی به منطقهای جلب شود که از لحاظ جغرافیایی و تاریخی بیشتر از دیگر ممالک شرقی به روسیه نزدیک باشد، منطقهای که در آن یک پژوهشگر روس به موادی دسترسی داشته باشد که کمتر در دسترس یک پژوهشگر اروپای غربی است.» منطقه مورد اشاره بارتولد، آسیای میانه بود. او نخستین کسی بود که بررسی تاریخ آسیای میانه را بر یک بنیان محکم پژوهشی استوار کرد و در واقع بنیانگذار این شعبه از مطالعات شرقی شد. البته بارتولد هیچگاه آسیای میانه را به نحوی منفک و مجزا مورد مطالعه قرار نداد. سهم اصلی بارتولد در مطالعات ایران و آسیای میانه به تحقیقات او پیرامون تاریخ قرون میانه (از مراحل اولیه دوران اسلامی تا دوره تیموری) برمیگردد. البته او بر اهمیت مطالعه ادوار بعدی تاریخ آسیای میانه یعنی خانات ازبک در قرنهای ۱۶ تا ۱۹ میلادی نیز واقف شد و این دوره را در زمره کارنشدهترین حوزههای تاریخ شرق به علت بیتفاوتی پژوهشگران میدانست. او خود تعدادی از مآخذ دستنویس مرتبط به این دوره را شناسایی و معرفی کرد و همچنین تحقیقاتی به تاریخ خانات آسیای میانه تا اندک زمانی پیش از دستیابی روسها بر آن حدود اختصاص داد. بارتولد بررسیهایی کلی در مورد تاریخ تاجیکها، قرقیزها و ترکمنها نیز انجام داد و دوازده سخنرانی در مورد تاریخ ترکان آسیای میانه داشت که منتشر شد.
بارتولد در بررسی تاریخ و فرهنگ ایران و همچنین نسخه شناسی فارسی نیز سهم بهسزایی داشت. او در بررسی تاریخی جغرافیایی ایران، دادههای باستانشناختی و مکتوب مربوط به هر یک از ولایات تاریخی ایران از دوره باستان تا دوره جدید را به نحوی روشمند موضوع بررسی قرار داده است. او در تحقیقاتش علاوه بر منابع مکتوب از دادههای باستانشناسی نیز استفاده میکرد. بارتولد دو بار در سالهای ۱۸۹۳-۹۴ و ۱۹۰۴ در اکتشافات باستانشناسی در آسیای میانه حاضر شد و در هدایت کارهای باستانشناسی در آسیای میانه نقش مهمی ایفا کرد. البته پربارترین کارهای او بر اساس بهرهبرداری از منابع مکتوب عربی، فارسی و ترکی صورت گرفت. بارتولد در بررسی نسخ خطی فارسی، عربی و ترکی نقشی پیشاهنگ داشت و بسیاری از این متون را خود برای نخستینبار شناسایی کرد و چنانکه خود در زندگینامهاش متذکر شده است: «در عرصه تاریخ شرق به دلیل فراوانی منابعی که مورد استفاده قرار نگرفتهاند مطالعه متون دست نوشت معمولا همان لذتی را دارد که گامهای نخست در کشف یک شهر باستانی.»
کارنامه پر برگ و بار خاورشناس روسی
شمار تالیفات و آثار پژوهشی بارتولد در قالب کتاب، مقاله و سخنرانی قابل قدردانی است. او از انتشار نخستین مقاله در سال ۱۸۹۲ میلادی تا سالی که درگذشت ۶۷۰ اثر منتشر کرد، علاوه بر کتابهایش ۲۴۷ مقاله به چاپ رساند، ۱۴ نمونه از آثارش پس از مرگش به چاپ رسیدند و آثار دیگری را آماده چاپ کرده بود که به صورت دستنویس در آرشیوش محفوظ است.
«ترکستان در دوره حمله مغول» که با عنوان «ترکستاننامه» به زبان فارسی ترجمه شده است، «حافظ ابرو و آثارش»، «اندیشههای مذهبی و حکومت اشرافی در کشورهای اسلامی»، «خلیفه و سلطان»، «پژوهشهای جغرافیای تاریخی درباره ایران» که با عنوان «جغرافیای تاریخی ایران» به فارسی ترجمه و چاپ شده است؛ «الغبیگ و زمان او»، تاریخ پژوهش شرق در اروپا و روسیه که با عنوان «خاورشناسی در روسیه و اروپا» به فارسی ترجمه شده است، «ایران، شرح مختصر تاریخی»، «تاریخ اقوام مغول ترکستان»، «زندگی سیاسی میرعلیشیر نوایی»، «آبیاری در ترکستان» از مهمترین تالیفات بارتولد شناخته میشوند.
نقش بارتولد در شناساندن جایگاه ایران و فرهنگ ایرانی، در تاریخ جهان، جغرافیا و مردمشناسی آن غیرقابل انکار است. همچنین تحقیقات وی در بررسی ادبیات تاریخی به زبان فارسی و تحقیقات اروپایی و روسی در مورد ایران و ایرانیان ستودنی است. بارتولد در تحقیقاتش علاوه بر منابع مکتوب از دادههای باستانشناسی نیز استفاده میکرد. او خود دوبار در سالهای 1893 و 1904 در اکتشافات باستانشناسی در آسیای میانه حاضر شد و با آنکه بدین نتیجه رسید که برای بررسیهای میدانی باستانشناسی از توانایی لازم برخوردار نیست، ولی علایق خود را در این زمینه از دست نداد و در هدایت کارهای باستانشناسی در آسیای میانه نقش مهمی ایفا کرد.
بیش از 12 مقاله او به مضامین باستانشناختی اختصاص دارد اما پربارترین کارهای او براساس منابع مکتوب عربی، فارسی و ترکی انجام شد. همانگونه که بارتولد در زندگینامه خود مینویسد: «در عرصه تاریخ شرق بهدلیل فراوانی منابعی که مورد استفاده قرار نگرفتهاند مطالعه متون دستنوشت معمولا همان لذتی را دارد که گامهای نخست در کشف یک شهر باستانی.»
بارتولد در بررسی نسخ خطی فارسی، عربی و ترکی نقش به سزایی داشت و بسیاری از این متون را نیز خود برای نخستینبار شناسایی کرد که از این میان میتوان به «تاریخ جعفری» یا همان «تاریخ کبیر»، «بحرالاسراء»، «عالمآرای نادری»، «تحفةالتواریخ خانی»، «سبحانقلی نامه» و «تاریخ ابوالفیضخان» اشاره کرد.
موضوعات مرتبط: <-CategoryName- ><-CategoryName- >
برچسبها: